انشعاب / E-mail

 

powerd by blogger








Thursday, September 07, 2006

دو كودك بوديم و يك غريبه همراهمان
گاو گفت : هر دوي شما از پيشگاه خداوند رانده خواهيد شد.
شب ،بهشت سوز داشت
غريبه چرت مي زد.
قبل از خواب ،ميهمان را در چاه انداختيم ...
خدا ما را ديد.
boby  ||  5:04 PM