اگر بعد از یک عمر لگد زدن به سنگریزه های خیابان ، روزی به این فکر بیافتی که سنگی که در گودال می افتد همانجا مدفون خواهد شد ... سنگی که در جوی آب بیافتد هرگز بیرون نخواهد آمد و سنگی که در رودخانه می افتد به کلی دگرگون خواهد شد ... هر بار که هنگام راه رفتن در خیابان ، پایت را عقب می بری ، چنان ترسی به یاد اندامت می آید که رهگذر ها یا چپ چپ نگاهت می کنند یا چنان مبهوت تو می شوند که دلت به حالشان می سوزد.